ماجرای حاجتروایی واکسی صلواتی در گلستان شهدا
تاریخ انتشار: ۳۰ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۹۳۸۵۹۲
دوسالی است که برای ادای یک نذر راهی گلستان شهدا میشود، جایی که «اصغرآقا میراحمدی» معتقد است کربلای اصفهانیها بوده و حالوهوای حضور در آنجا با بقیه جاها متفاوت است، همراه ما باشید تا از زبان او ماجرای واکس صلواتی را بشنوید.
به گزارش خبرنگار ایمنا، دانههای ریز و درشت باران هوای باریدن گرفتند، یک طرف آسمان ابری و یک طرف دیگر غرق نور بود، عمر دانههای باران به سه، چهار دقیقه بیشتر نرسید چراکه زورِ طرف آفتابی آسمان بیشتر بود اما همان چند قطره کار خودش را کرد، پیرمرد باروبندیلش را بست و خودش را به زیر اولین سقف رساند، همه داشتههایش با یکی دو بار رفتوآمد جابهجا شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
یک چرخ دستی خرید که قدو قوارهاش خسته به نظر میرسید، یکی دو تا قوطی واکس قهوهای و مشکی که روغنهای واکس داخل قوطی در شیب ملایمی گیر افتاده بودند و این شیب نامنظم قوطی از رد برسهای خورده، حکایت داشت، واکسی که نشسته بر تن کفش خاک گرفته عابرانی که کفشهایشان از شدت خاک، سرفهشان گرفته و هر از گاهی هم کفشها دهان باز کرده بودن، البته کفشهایی هم بودند که شاید نیاز به واکس زدن نداشتند اما به احترام دستهای پیرمرد که رد سیاهی در بندبند انگشتان و توی خط و خطوط دستهایش غزل میخواند، به واسطه صاحبانشان در صف ایستاده بودند تا تنشان را میهمان دستان پیرمرد کنند و واکس صلواتی بخورند.
یک فلاکس چایی طوسی رنگ که رنگ مشکی خوابیده بر دسته و در مشکی رنگش کمی بیحوصلگی را از روی فلاکس رنگ پریده میزدود، یکی دو جفت دمپایی سفید مردانهتر و تمیز که انگار تا حالا هیچ پایی به آن نخورده بود، یکی دو تا برس کارکرده با موهایی آشفته حال تا واکس را روی کفشهای عابران نوازش کنند، یک صندلی از این صندلیهای تاشو که جای تکیه زدن ندارد و پارچهای که پهن کند روی لباسهایش تا اثر واکس و برس موقع واکسزدن بر تن شلوارش نماند و یک تابلوی واکس صلواتی، اینها همه داشتههای پیرمرد بود.
کمرش در گذر روزگار تا خورده بود و رد رخدادهای دیده و حرفهای شنیده دوران، خط و خطوطی پر رمز و راز را روی پیشانی و کنار لبهای صورتش انداخته بود، به سراغش رفتم. آقای میانسالی به چند قرص نان تازه میهمانش کرده بود و بوی نان تازه هم در آن حوالی قیامتی به پا کرده بود.
مشغول خنک کردن نانها بود. خوشوبش ما به قد جمع و جور کردن نانها طول کشید، آنچه میخوانید ماحصل گفتگوی کوتاه ما با «اصغر میراحمدی»، پیرمرد باصفایی ۷۲ سالهای است که چهارشنبهها زائران گلستان شهدای اصفهان را میهمان واکس صلواتی میکند.
گلستان شهدا، کربلای ما اصفهانیها استماجرای واکس صلواتی اصغرآقا به ادای نذری بر میگردد که میان او و خدایش، زمانی که از همه جا درمانده شده بود و به امامزادگان عشق پناه آورده بود، بسته شد: «یک پسر ۳۵ ساله دارم که چند سال درگیر سردردهایی بود که هیچ راهی برای درمانش پیدا نکردیم، کلی دکتر و دارو کردیم اما جواب نگرفتیم و در نهایت به ما گفتند: پسرتان باید با این سردردها کنار بیاید. در آن زمان فردی به همسرم گفته بود که برای سلامتی پسرم، نذر شهدا کند، حاجخانم هم از شهدا شفای پسرمان را خواست، به لطف خدا پسرم هم خوب شد، دردهایی که باعث میشد از شدت درد دو طرف سرش را بین دو زانوی پا قرار دهد و تا مدتها سرش را فشار دهد تا کمی دردش را احساس نکند، تمام شد. با بهتر شدن حال پسرم نذر کردم روزهای چهارشنبه به گلستان شهدا بیایم و کفش زائران شهدای گلستان شهدا را واکس بزنم.»
حاجآقا میراحمدی که این روزها در دوران بازنشستگی به سر میبرد، دوسالی است که با اتوبوس برای ادای نذرش از محله زینبیه راهی گلستان شهدا میشود و شبها همراه با شهروندی با موتور به خانهاش میرود تا دو روز بعد یا چهارشنبه آینده باز هم به بهشت نصف جهان قدم بگذارد به همان جایی که اصغرآقا میگوید: به نظر من گلستان شهدا با کربلا هیچ تفاوتی ندارد، آنجا امام حسین (ع) بود و حضرت عباس (ع)، اینجا هم این همه جوان برای خدا و اسلام رفتند، گلستان شهدا، کربلای ما اصفهانیها است، از خدا و شهدا خواستهام تا هر وقت که عمر من کفاف بدهد و زنده باشم، بیایم اینجا و نذرم را ادا کنم.»
احساس خستگی برای ادای نذری که او را از دغدغههای روزانه جدا میکند، گویا سوال بیهودهای بوده که مرد داستان ما با تاکید میگوید: «اینجا که هستم هیچوقت خسته نمیشوم. خیلیها به من میگویند سنی از تو گذشته و نرو، اما من تا زمانی که سرپا هستم از آمدن به اینجا و انجام واکس صلواتی خسته نمیشوم.»
شهید حاجحسین خرازی، چشم محمدرضا تورجیزاده، شهید چشمبهراه و شهید کریمی، شهدایی هستند که اصغرآقا با آنها اخت گرفته و درد دلهایش را با آنها انجام میدهد، مردانی که روزی برای دفاع از این خاک از همه چیز خود گذشتند و حالا هم پناه امن برای شهروندانی شدهاند که قدم به گلستان شهدا میکنند و حاجآقا میراحمدی معتقد است که جوانها باید به آنها توسل بجویند تا در بیراهه قدم نگذارند.
غروب با تمام توان همه زیباییهایش را در کنج آسمان گلستان شهدا به تصویر کشیده بود و پیرمرد آماده نماز میشد، همانجا روی زمین پاک بهشت اصفهان، زیر تابلوی واکس صلواتی، چند دقیقهای آن هم به صورت نشسته، رفت به میهمانی خدا....
کد خبر 697984منبع: ایمنا
کلیدواژه: گلستان شهداي اصفهان گلستان شهدا توسل به شهدا کربلا امامزادگان عشق شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق واکس صلواتی گلستان شهدا یکی دو کفش ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۹۳۸۵۹۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نباید صحبتهای پیرمرد هوادار بازتاب داده میشد
به گزارش "ورزش سه"، دیدار فوق العاده حساس پرسپولیس و سپاهان از هفته بیست و پنجم لیگ برتر، یک حاشیه پررنگتر از متن بازی داشت؛ ویدیویی از پیرمردی اصفهانی در جمع هواداران سپاهان در ورزشگاه آزادی که اظهارات توهینآمیز نسبت به بانوان پرسپولیسی داشته و با توجه به روشنایی روز احتمالا حدود دو ساعت قبل از شروع بازی ضبط شده، جنجال زیادی برپا کرده و واکنش همه سرخپوشان از مدیریت باشگاه گرفته تا مربیان، بازیکنان و پیشکسوتان را به دنبال داشته است. این اتفاق در ادامه باعث شد تا کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال علیه این هوادار حکمی را صادر و او را به مدت 10 سال از حضور در ورزشگاههای فوتبالی محروم کند.
احسان محمدی، رئیس دپارتمان مسئولیت اجتماعی فدراسیون فوتبال، در گفتوگویی که با «شهروند» داشت، درخصوص اتفاقات پیش آمده و حکمی که توسط کمیته انضباطی صورت گرفت، صحبتهای مختلفی را به میان آورد. او معتقد است که از ابتدای کار نباید این بازنمایی صورت میگرفت و باید ورزشگاههای کشور به سمتی برود تا «دوستدار خانواده» شود. گفتوگوی «شهروند» را با احسان محمدی میخوانید:
- آقای محمدی در ابتدا فکر میکنید اظهارات توهینآمیز هوادار منتسب به سپاهان چه آسیبها و چالشهایی را به همراه داشته است؟
این موضوع محصول بازتاب این رفتار است. اگر همکاران رسانهای این اتفاق را پوشش نمیدادند، اینقدر درگیری پیش نمیآمد. ما وقتی این مسائل را بازتاب میدهیم، دو نکته مهم را به همراه میآورد. مسئله اول این است که ما در ابتدای امر واقعیت سکو را متوجه میشویم و در ادامه یک رفتار ناپسند را بازنمایی میکنیم. نمیتوانم به اهل خبر بگوییم این کار را نکنید، اما در اخلاق حرفهای رسانهای بهتر است که وارد چنین مسائلی نشویم، چون افراد به هر قیمتی دوست دارند دیده شوند. در فوتبال اروپا وقتی جیمی جامپ وارد زمین میشود، دوربین آنها را نشان نمیِدهد، چون افراد دیگر تشویق نشوند که این کار را انجام دهند.
- حکم محرومیت 10 ساله برای این هوادار اصفهانی چقدر میتواند برای جلوگیری از این اتفاقات بازدارنده باشد؟
من تشکر میکنم برای واکنشهایی که صورت گرفت اما فراتر از این، میخواهم سوالی بپرسم. وقتی که این ممنوعیت را برای این هوادار رقم میزنیم، او چه چیزهایی را از دست میدهد؟ در فوتبال انگلیس، معمولا هواداران بلیت 38 بازی را از قبل پیشخرید میکنند و به نوعی وقتی این محرومیت برای او پیش میآید، یک ضرر مالی قابل توجهی را متحمل میشود. وقتی فرد ببیند که کار او ضررده است، این کار را انجام نمیدهد. ما باید به نوعی عوامل بازدارنده خود را تقویت کنیم.
- در پایان برای گسترش فرهنگ درست هواداری و جلوگیری از این اتفاقات، چه رویکردهایی میتواند برای بهتر کردن شرایط اثربخش باشد؟
چیزی که من را در بازخوردها اذیت کرد، اما و ولی آوردن برای این پدیده بود. اینکه بگوییم اول آنها شروع کردند، توجیه درستی نیست. اگر رفتاری زشت است، باید آن را بپذیریم و عذرخواهی کنیم و این انتظار را شکل دهیم که بقیه باشگاهها هم رعایت این مسائل را صورت دهند. تا زمانی که بردن به هر قیمت ارزش تلقی شود، شاهد این پدیدهها در ادامه نیز خواهیم بود. اگر ما مخالف این رفتار هستیم، همه باید محکم روبهروی آن بایستیم. مسئله من، یک مسئله کلی است و اگر این زشتی علنی شده است، همه کسانی که در ساختار فوتبال هستند، باید مقابل این پدیده بایستند. همه باید از فوتبال لذت ببرند، به سمت ورزشگاههای دوستدار خانواده برویم و از گسترش این نوع اتفاقات جلوگیری کنیم.